مهمترین طبیبان سدههای میانه
مترجمان: دکتر عبدالله ناصری طاهری
سمیهسادات طباطبایی
رازی (1) (و 924 م):
او طبیب مشهوری است تا آنجا که حتی برخی از محققان غربی وی را از بزرگترین طبیبان قرون دانستهاند. ابنندیم در کتاب «الفهرست» خود بسیاری از تألیفات او را چه در قالب کتاب و چه در قالب مقاله نام برده است. از معروفترین تألیفات او دائرةالمعارف «الحاوی فی الطب و التداوی» است که گفته میشود تمام اطلاعات پزشکی زمان خود را دربرداشته و همانند کتابخانه کوچک پزشکی بوده است. این کتاب در بیست مجلد در حیدرآباد به چاپ رسید. در حال حاضر محقق مصری دکترخالد حربی از دانشکده ادبیات دانشگاه اسکندریه با تکیه بر نسخههای خطی متعدد موجود به تصحیح این کتاب مشغول است. قرار است المعارف رازی در شصت مجلد به چاپ رسد. شمار تعلیقات و حاشیههای نوشته شده بر این کتاب به پانصد هزار (نیم میلیون) مورد میرسد. با توجه به این رقم میتوان گفت ما با دستاوردی علمی روبرو هستیم که در تاریخ طب اسلامی در قرون میانی بیسابقه است.همچنین رازی مقالههای فراوانی نیز نوشته است که مشهورترینش مقالهای است درباره تفاوت میان آبله و حصبه حال آنکه هر دو از بیماریهای پوستی (Skin diseases) هستند. مقاله باتوجه به تلاش بیوقفه این دانشمند بارز کشف جدیدی در دنیای پزشکی محسوب میشود. تألیفات پزشکی رازی به زبان لاتینی ترجمه شده است.
*ابنسینا (2) (و 1036 م):
وی به لاتینی Avicenne نامیده میشود. کتاب مشهور او «القانون فی الطب» از مشهورترین تألیفات مسلمانان درآن دوره است. این اثر دائرةالمعارف پزشکی بسیار مهمی است که به زبان لاتینی ترجمه شده و در سال 1593 م در روم چاپ شده است. بسیاری از دانشمندان اروپایی این کتاب را شرح دادهاند (3) و این از اهمیت فراوان آن در نزد اروپائیان حکایت میکند.علیبن عیسی کحال (4) (و 1010 م):
وی چشمپزشک ماهر عراقی است که کتابی تحت عنوان «تذکره الکحالین» را نوشته است. این کتاب بهترین اثری است که طبیبان مسلمان در زمینه چشمپزشکی تألیف کردهاند. نویسنده در این کتاب بسیاری از بیماریهای چشم و شیوههای درمانش را توصیف کرده است. «تذکره الکحالین» به زبان لاتینی ترجمه شده است.علیبن عباس مجوسی (5) (و 994 م):
وی زرتشتی بود و سپس اسلام آورد. کتاب او «الملکی» یا «کامل الصناعه الطبیه» نام دارد و از بهترین تألیفات طب اسلامی در آن دوره محسوب میشود. این کتاب دو بار به زبان لاتین ترجمه شده است نخستین بار توسط کنستانتین آفریقایی (6) Constantinus Africanus)، 1087 م) که در دانشگاه سالرنوی ایتالیا تدریس میکرد و دومین بار توسط استیفان انطاکی در انطاکیه شام در قرن دوازدهم میلادی، یعنی در دوره جنگهای صلیبی. این امر نشان میدهد صلیبیان که در آغاز با اسلحه خود مسلمانان را مغلوب کردند در برابر اسلحه تمدن مسلمانان شکست خوردند.أبوالقاسم زهراوی (7) (و 1013 م):
او به مدینهالزهراء که هفت میل با قرطبه پایتخت امویان در اندلس، فاصله دارد منسوب است. محققان منصف مغرب زمین وی را بزرگترین جراح قرون میانه میدانند. او کتابی به نام «التصریف لمن عجز عن التألیف» در سیجزء تألیف کرده است. این طبیب مسلمان جراحیهای گوناگون انجام داده است و گفته میشود به شاگردانش توصیه میکرد تنها زمانی به جراحی روآورند که با تجویز داروهای ترکیبی و غیرترکیبی تمام راههای ممکن را آزموده باشند.* أحمد بلوی (8) (و قرن 10 م):
وی در زمینه بیماریهای زنان و زایمان و نیز اطفال تخصص داشته است. در تاریخ طب اسلامی نام کتاب او «تدبیر الحبالی و الأطفال و الصبیان و حفظ صحتهم و مداواه الأمراض العارضه لهم» ذکر شده است. مورخ عراقی مشهور محمود حاج قاسم که در زمینه طب اسلامی فعالیت میکند این کتاب را از برترین تألیفات طبیبان عرب و مسلمان در این زمینه میداند.ابن جزار قیروانی (9) (و 1010 م):
از مشهورترین پزشکان مدرسه قیروانِ تونس محسوب میشود. او چند کتاب دارد مثل «زادالمسافر و قوت الحاضر»، «السموم»، «طب المشایخ و حفظ صحتهم»، کتاب «فی الکلی و الحصی»، «مداواه النسیان»، «طب الفقراء المساکین»، «إبدال العقاقیر»، «المعده و مداواتها». کنستانتین آفریقایی مذکور برخی از تألیفات او را ترجمه کرده و به خود نسبت داده است. این امر نشان میدهد که برتری طلبی علمی و اقدامات غیراخلاقی که در این مسیر انجام میشود در قرون میانی نیز رایج بوده است.* ابن هیثم (10) (و 1038م):
او از بزرگترین دانشمندان مسلمان در قرون میانی است. وی کتاب «المناظر» را تألیف کرده که محققان تاریخ علوم به آن بسیار اهمیت میدهند. او به دقت آنچه را که در فضای پیرامونش دیده میشد بررسی کرده و به شرح و توضیح علمی آن پرداخته است؛ به گونهای که برخی وی را «از بزرگترین عالمان بصری در تمام قرنهام میدانند. برخی دیگر وی را بنیانگذار بلامنازع نورشناسی دانستهاند. قابل توجه است که او از خطای دید و دلایل آن سخن گفته و برخی ابنهیثم را «امیرنور» لقب دادهاند.* علیبن رضوان (11) (و 1058 م):
او طبیب مشهوری است که ایام عمر را در سرزمین شام و مصر گذرانده است. وی چندین تألیف دارد از جمله شرح کتاب «الفرق» و شرح کتاب «الصناعه الصغیره» تألیف جالینوس و مقالهای درباره ورمها، دورههای تب و دفع آنچه به بدن در سرزمین مصر زیان میرساند. همچنین او با ابنبطلان (و 1058 م) طبیب عراقی که در تألیفات طبی با وی رقابت داشت مناظره داشته است.موفقالدین عبداللطیف بغدادی (12) (و 1231 م):
او طبیب برجسته عراقی است که حدود پنجاه و چهار کتاب در زمینههای مختلف علم پزشکی نوشته است، از جمله مقالهای درباره ریواس، تلخیص «منافع الاعضاء» تألیف جالینوس، شرح کتاب «الفصول» و «تقدمه المعرفه» اثر ابقراط، اقتباسهایی درباره ویژگی گیاهان از کتاب دیسقوریدس، مقالهای درباره سرسام و ...ابن جُلجُل (13) (و 987 م):
او پزشک اندلسی است که چندین تألیف دارد از جمله کتاب «تفسیر الأدویه المفرده» برگرفته از کتاب دیسقوریدس و رساله «التبیین فیما غلط فیه بعض المتطلبین» و کتاب «طبقات الاطباء و الحکماء».ابن سمجون (14) (و 1001م):
این پزشکی اندلسی در زمینه داروهای غیرترکیبی مهارت داشته است و نیز کتاب «الأقرباذین» از جمله تألیفات اوست.ابن جمیع اسرائیلی (15) (و 1198 م):
ستاره او در عصر ایوبیان درخشیدن گرفت و به دربار صلاحالدین ایوبی راه یافت. وی چند کتاب دارد از جمله «قلنج»، «ریواس»، «الارشاد لصالح الأنفس و الأجساد».ابن ابیأصیبعه (16) و (1270 م):
او از جمله چشمپزشکان مسلمان است که کتاب «عیون الأنباء فی طبقات الأطباء» از اوست. این کتاب نخستین منبع تاریخ طب اسلامی در قرون میانی محسوب میشود.حنینبن اسحاق (و 883 م):
او چشمپزشک بود. حنین در دوره مأمون عباسی، همانگونه که پیش از این بیان شد، نقش کلیدی در جنبش ترجمه داشت. وی چندین کتاب نوشته است از جمله «المسائل» و «العین» که به شیوه پرسش و پاسخ است و کتابی درباره ساختار چشم.موسیبن میمون (17) (و 1204 م):
طبیب یهودی برجسته اندلسی که به سلطان صلاحالدین ایوبی پیوست و پزشک مخصوص او شد. او چندین تألیف دارد همانند «فصول القرطبی»، کتاب «السموم و التحرز من الأدویه القتاله»، رسالهای درباره سلامتی، شرح نام داروهای گیاهی، مقالهای درباره تنگی نفس، شرح فصول أبقراط، تلخیص کتاب شانزده تألیف جالینوس، مقالهای در ارتباط با جماع، مقالهای درباره بواسیر و مقالهای دیگر در ارتباط با اعراض.مستشرق بارز آلمانی، ماکس مایرهوف (18) به موسیبن میمون و تألیفات پزشکیاش توجه ویژه دارد.
ابنأبیأشعث (19) (و 970 م):
او پزشک حاذقی بود که در شرح آثار جالینوس مهارت داشت. وی چندین تألیف دارد همانند: کتابی درباره آبله و حصبه، کتابی درباره سرسام و برسام و مداوای آن دو، کتابی در باب قلنج، انواع و درمان آن، کتابی در ارتباط با پیسی، بَهَک و مداوای آن دو، کتابی درباره استسقاء، کتاب «الغاذی و المغذی»، کتاب «امراض المعده و مداواتها» (بیماریهای معده و درمانش) و شرح کتاب «الحمیات» تألیف جالینوس.قسطابن لوقا بعلبکی (20) (و 912 م):
او از مسیحیان عراق است. وی در کنار طبابت در علوم دیگر نیز مهارت داشت. ابن لوقا به امپراتوری بیزانس سفر کرد و طبابت را در آنجا آموخت. وی با زبان یونانی به خوبی آشنا بود و به همین سبب در زمینه ترجمه کتب یونانی فعالیت داشت. وی چندین کتاب دارد از جمله کتاب «النبیذ و شربها فی الولائم» (شراب و نوشیدنش در مهمانیها)، کتاب «العطس»، کتاب اسطقسات، کتابی در باب جریان خون در سرخرگها، دیگری درباره دفع زیان سموم و کتابی در ارتباط با غذاها مطابق با قوانین کلی پزشکی.ابنتلمیذ (21) (و 1464 م):
او طبیب توانمندی است که به خدمت خلیفه عباسی، مقتدر بامرالله (1160 – 1136 م) درآمد. کتاب «الأقرباذین» او بسیار معروف است. این کتاب بیست باب دارد. علاوه بر این وی کتاب دیگری تحت عنوان «الأقربازین البیمارستانی» دارد.ابن بطلان (22) (و حدود 1058م):
وی با ابنرضوان (و 1058 م) به رقابت برخاسته و با او مناظره کرد. چندین اثر از او به جا مانده است همانند کتاب «تقویم الصحه»، مقالهای درباره نوشیدن شربت مسهل، مقالهای در پاسخ به ابن رضوان، کتاب «المدخل إلی الطب» و کتاب «دعوه الأطباء». کتابهای مذکور از تعدد تألیفات طبی ابن بطلان حکایت میکند.ابن زهر (23) (و 1162 م):
او پزشکی اندلسی است که به نام کتاب «التیسیر فی المداواه و التدبیر» که در سال 1280 م به لاتینی ترجمه شد شناخته میشود. افزون بر این وی کتاب «الأغذیه»، «التریاق»، رسالهای درباره پیسی و بهک و مقالهای در ارتباط با قواعد کلی طبابت تألیف کرده است. او به بیماریهای پوستی و مجاری ادرار توجه ویژه داشت.عماربن علی موصلی (24) (و 1010م):
او یکی از ماهرترین چشم پزشکان مسلمان است و کتابی تحت عنوان «المنتخب فی علاج العین» نوشته که در آن آسیبهای وارده به چشم را بررسی کرده است. این کتاب به زبان لاتینی ترجمه شده و در اروپای قرون میانی یکی از منابع تدریس پزشکی بود.ابن جزله (25) (و 180م):
او از پزشکان نصرانی عراقی است که مسلمان شد. وی کتاب «تقویم الأبدان» و کتاب «ما یستعمل من القوانین الطبیه فی تدبیر الصحه» (دستورات پزشکی برای تأمین سلامتی) را به رشته تحریر درآورد.ابن نفیس (26) (و 1288 م):
او یکی از چهرههای سرشناس در میان طبیبان مسلمان است. ابن نفیس دائرةالمعارفی هشتاد جلدی در زمینه طبابت تألیف کرده است. او آرزو داشت این دائرةالمعارف را در سیصد جلد کامل کند؛ اما اجل به وی مهلت نداد. او چندین قرن پیش از ویلیام هاروی انگلیسی گردش خون را کشف کرد. این طبیب برای درمان بیماریها بیشتر از رژیم غذایی استفاده میکرد تا داروهای گیاهی و غیرگیاهی. ابن نفیس بحق از بزرگترین طبیبان مسلمان در قرون میانی محسوب میشود و محققان غربی نیز همانند پژوهشگران عرب و مسلمان به اهمیت جایگاه او پی بردهاند.در کنار طبیبانِ مردی که از آنان یاد کردیم، زنان نیز در تاریخ طب اسلامی مشارکت داشتهاند. این امر نشان میدهد تمدن اسلامی بر خلاف گمان برخی از مستشرقان تمدنی مردسالار نیست بلکه زنان نیز دوش به دوش مردان در ساخت تمدن اسلامی سهیم بودند. در ادامه شماری از طبیبان زن را نام میبریم.
أم حسن دختر قاضی أبوجعفر طنجالی:
او اهل برشلونه است که معلومات فراوانش زبانزد عام و خاص بوده و در زمینه طبابت مشهور بوده است. (27)خواهر و خواهرزاده حفید ابنزهر:
آن دو در امور پزشکی و به ویژه در درمان زنان زبردست بودند. (28)دختر شهابالدین بن صائغ:
شهابالدین ریاست بیمارستان منصوری در قاهره را برعهده داشت. گفته میشود دخترش پس از مرگ پدر عهدهدار منصب وی شد. (29)فهرستی که از طبیبان سرشناس در قرون میانی ارائه دادیم حاکی از آن است که مردان و زنان، هر دو در این زمینه فعال بودهاند. از سوی دیگر علاوه بر مردان و زنان طبیب ما در تاریخ طب تمدن اسلامی با خاندانهای پزشکی مواجه میشویم؛ یعنی خاندانهایی که افراد آن نسل اندر نسل پزشک هستند. با مراجعه به کتاب مشهور «عیون الأنباء فی طبقات الأطباء» تألیف ابن أبی أصیبعه، اولین مورخ طب در تمدن اسلامی به خوبی میتوان این مطلب را درک کرد. بدون تردید پدیده خاندان پزشکی حاکی از آن است که طبابت در سایه اسلام به مرحلهای از کمال و پختگی رسیده است که خاندانهای پزشکی یکی از ثمرات آن است. وجود خاندانهای مذکور نشان میدهد، طبابت تنها در دایره فرد محصور نبوده و اگر رقابت علمی میان این خاندانها را در نظر بگیریم در مییابیم این پدیده به پیشرفت طبابت کمک شایان کرده است. در دوره آغازین تاریخ اسلام حارث بن کلده ثقفی (30) را میبینیم که گفته میشود اولین طبیبی است که طبابت را براساس قوانین و قواعد علمی دنبال کرد نه تقلید از پیشینیان. پس از او پسرش نضربن حارث (31) فعالیت پدر را دنبال کرد. أبوالحکم دمشقی (32) (ق 7م) با معاویه بن أبیسفیان، بنیانگذار خلافت اموی هم عصر بود. او طبابت چند تن از خلفای اموی را برعهده داشت. پس از مرگ او پسرش حکم دمشقی (33) (و 805 م) و بعد از او فرزندش عیسی (34) این حرفه را دنبال کردند. بنابراین میتوان گفت خانواده أبوالحکم دمشقی از نخستین خاندانهای پزشکی در تاریخ تمدن اسلامی در قرون میانی محسوب میشوند. افراد خاندان جورجیوس بن جبرائیل بن بختیشوع (35) در طی سه قرن در خدمت خلفای عباسی بودند. جورجیوس بنیانگذار این خاندان بود. برخی از چهرههای سرشناس این خاندان عبارتند از: بختیشوعبن جورجیوس (36) (و 798 م)، پسرش جبرائیل (37) (و 828 م)، بختیشوعبن جبرائیل (38) (و ق 9م) و عبیدالله بن بختیشوع (39) (و ق 9 م)، جبرائیل بن عبیدالله (40) (و 1006 م) و یوحنا بن بختیشوع (41) (و 903 م). افزون بر این باید از خاندان رحبی نیز یاد کنیم. رضیالدین أبوحجاج یوسف بن حیدره بن حسن رحبی (42) (و 1233 م) مؤسس این خاندان است. شرفالدین رحبی (43) (و 1272 م) از اعضای این خاندان است که گفته میشود علامه بیرقیب دوران خود بوده است. (44) از او چندین اثر باقی مانده است، همچون کتابی درباره آفرینش انسان، ساختار اعضای بدن او و فواید هر یک، تعلیقات او بر کتاب «قانون» ابنسینا و نیز تعلیقاتش بر شرح أبوصادق بر کتاب «المسائل» تألیف حنین (45). جمالالدین رحبی ( و 1263 م) از دیگر افراد این خاندان است. او طبیب توانمندی بود که در بیمارستان نوری دمشق طبابت میکرد. (46) پدیده خاندانهای پزشکی تنها به مشرق جهان اسلام محدود نبود بلکه در مغرب قلمرو اسلامی نیز میتوان نمونههایی از این مورد را یافت؛ مثلاً خاندان ابنزهر در اندلس که محمدبن مروانبن زهر (47) (و 1030م) مؤسس خاندان است و فرزندانش در پیشرفت علوم پزشکی سهم فراوان داشتند.
پینوشتها:
محتوای پی نوشت ها
1. درباره رازی ن.ک: ابنندیم، الفهرست، بیروت، ب.ت، ص 420 – 415. ابنجلجل، طبقات الأطباء و الحکماء، تصحیح فؤاد سید، قاهره، 1955 م، ص 80 – 77. محمدشومان، تأثیرات الرازی فی الطب الحدیث، دراسه مقارنه، مجله الباحث سال 5، شمارههای 5 و 6، سبتامبر 1983 م، ص 101-93. أحمد مضر صقال، أسلوب الرازی فی تشخیص و تدبیر الجدری و الحصبه، مجله معهد المخطوطات العربیه، م 27، ج 1، فوریه 1983 م، ص 197 – 189. هانی حسن، علماء من الشرق و الغرب، قاهره، 1998 م، ص 15-14. صبری الدمرداش، قطوف من سیرالعلماء، کویت، 1997 م، ص 470-449. ماهر عبدالقادر، التراث و الحضاره العربیه، بیروت، ب.ت، ص 102. یحیی شامی، علم الفلک، صفحات من التراث العلمی و الاسلامی، بیروت، 1997 م، ص 149 -148. حسن علی حسن و التوم الطالب محمد، تاریخ الحضاره العربیه و الاسلامیه، کویت، 1998 م، ص 315. محمد حسن الحمود، نظره مساهمات أبیبکر الرازی قی طب الأمراض النسائیه و التولید ضمن کتاب دراسات فی الطب العربی، تألیف گروهی از پژوهشگران، بغداد، 1991 م، ص 150 – 119. حسین محمد سلیمان، التراث العربی الاسلامی، دراسه تاریخیه مقارنه، قاهره، 1987 م، ص 93. حیدر بامات، إسهام المسلمین فی الحضاره الانسانیه، ترجمه ماهر عبدالقادر و عبدالقادر البحراوی، اسکندریه، ب.ت، ص 111. عبدالعلیم محمود، جابر و الرازی عملاق الکیمیاء العربیه فی العصور الاسلامیه، العربی، سال 1954 م، ص 101 – 99. عبدالله العمری، تاریخ العلم عندالعرب، عمان، 1990 م، ص 88. داود الثامری، تأهیل بعض الحقائق الطبیه فی کتاب القیء أو الاسهال للرازی، ارائه شده در پنجمین کنفرانس «تاریخ العلوم عندالعرب»، قطر، مرکز إحیاء التراث العلمی العربی، جامعه بغداد، بغداد، 1989 م، ج 1، ص 416 – 410. محمود الحاج قاسم، کتاب لایحضره الطبیب تألیف رازی، کنفرانس پیشین، ص 30 – 14. حنا توفیق بشور، طب الجلد عندالرازی من خلال کتاب الحاوی، پژوهشهای هفتمین کنفرانس سالانه «تاریخ العلوم عندالعرب»، معهد التراث العلمی العربی جامعه حلب، حلب، 1986 ن، ص 115 – 109. فؤاد جمیعان، مآثر العرب العلمیه آساس حضاره الغرب، بیروت، 2001 م، ص 384 – 380. أحمد مدحت اسلام، علماء العرب و المسلمین و انجازاتهم العلمیه فی بناء الحضاره الانسانیه، قاهره، 1999 م، ص 82 – 73. أمین فرشوخ، موسوعه عباقره الاسلام فی الفلک و العلوم البحریه و علم النبات و علم المیکانیکا، بیروت، 1995 م، ص 201 – 199. محمد کامل حسین و محمد عبدالحلیم الفق، طب الرازی، دراسه و تحلیل لکتاب الحاوی، قاهره، 1977 م. هاشم الوتری، ممیزات طب الرازی، مجله المجتمع العلمی العراقی، م 4، 1956 م، ج2، ص 394 – 385. مفتاح محمد دیاب، مقدمه فی تاریخ العلوم فی الحضاره الاسلامیه، دمشق، 2004 م، ص 180-176. ستانوودکب، المسلمون فی تاریخ الحضاره، ترجمه محمد فتحی عثمان، جده، 1985م، ص91.2. درباره ابنسینا ن.ک: ابن أبی أصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، بیروت، 1987 م، ج 2، ص 30-3. ابن قنفذ قسنطینی، کتاب الوفیات، تصحیح عادل نویهض، بیروت، 1983 م، ص 236 -235. گروهی از پژوهشگران، الکتاب الذهبی للمهرجان الألفی لذکری ابنسینا، بغداد، از 20 تا 28 مارس 1952 م، قاهره، 1952 م. تیسیر شیخ الأرض، المدخل إلی فلسفه ابنسینا، بیروت، 1967 م. رشید الجمیلی، الحضاره العربیه الاسلامیه و أثرها فی الحضاره العربیه، قاربونس، ب.ت، ص 167. جورج قنواتی، مؤلفات ابنسینا، قاهره، 1950 م. زینب الخضیری، ابنسینا و تلامیذه اللاتینیین، قاهره، 1998 م، ص 56-23. (مطالب مطرح شده در این کتاب از اهمیت ویژه برخوردار است.) أکملالدین احسان أغلو و صالح سعداوی، الثقافه الترکیه فی مصر جوانب من التفاعل الحضاری بین المصریین و الأتراک، استانبول، 2003 م، ص 166. محمد عاطف العراقی، الفلسفه الطبیعیه عند ابنسینا، قاهره، 1969 م. أرثور سعدیین، دراسات فی الفکر العربی الاسلامی ابنسینا، ترجمه توفیق سلوم، بیروت، 1987 م، ص 108-35. نایف یلوز، ابن سینا ذروه تطوری حضاری، دمشق، 1972 م. علاءالدین عبدالمتعال، تصور ابنسینا للزمان و أصوله الیونانیه، اسکندریه، 2003 م، ص 148-127. فایزالدایه، معجم المصطلحات العلمیه العربیه للکندی و الفارابی و الخوارزمی و ابنسینا و الغزالی، دمشق، 1990 م، ص 11. گروهی از پژوهشگران، علم النفس فی التراث الاسلامی، با نظارت محمد عثمان نجاتی و عبدالحلیم محمود السید، کنفرانس جهانی اندیشه اسلامی، قاهره، 1996 م، ص 533. محمد مؤنس عوض، الصلیبیون فی بلادالشام یتعلمون من الطب العربی، المنبر الجامعی، شماره 54، سال 8، آوریل 2008م، ص 51. أحمد غسان سبانو، ابنسینا فی دوائر المعارف العربیه و العالمیه، دمشق، 1984 م، ص 38. ماهر عبدالقادر، کتاب القانون فی الطب لابن سینا و أثره فی اروبا، نخستین کنفرانس «تاریخ العلوم عندالعرب و المسلمین»، جامعه الشارقه، مارس 2008 م. دراسات و شخصیات فی تاریخ الطب الغربی، اسکندریه، 1991 م، ص 471. یسری أحمد، الصح النفسیه من وجهه نظر ابنسینا، کنفرانس پیشین. محمد عبدالقادر الفقی، إسهامات ابنسینا فی الدراسات البیئیه، کنفرانس پیشین، العربی بنعمار، تراجم المبدعین من العلماء المسلمین، بیروت، 2007 م، ص 501 – 500. محمدالعربی، المنهاج و المذاهب الفکریه و العلوم عند المسلمین، بیروت، 1994 م، ص 201 – 200. کامل حموده، دراسات فی تاریخ الفلسفه العربیه، بیروت، 1991 م، ص 139 – 114. فاتح زیوان، من أعلام الحضاره الاسلامیه، ابنسینا (ت 428 هـ) و جهوده فی مجال الصوتیات، رساله حدوث الحروف أنموذجا، کنفرانس پیشین. گروهی از پژوهشگران، المهرجان الألفی لذکری ابنسینا، قاهره، 1952 م. عمرفروخ، الحضاره الانسانیه و قسط العرب فیها، بیروت، 1953 م، ص 37-36. جمال رجب سید، فی نظریه النفس بین ابنسینا و الغزالی، قاهره، 2000 م، ص 45 – 33. حنان فرقونی، من العلوم عند المسلمین، بیروت، 2006 م، ص 163 – 161. عبدالباسط الجمل، علماء الحضاره البشریه ثورات و إنجازات علمیه، قاهره، 2005 م، ص 63 – 58. أمجد هندی، دورالعرب فی تقدم علوم الطب، کویت، 1997 م، ص 81-73. محمد عبدالرحمن مرحبا، انتفاضه العقل العربی، بیروت، 1994 م، ص 398-381. مصطفی محمد، موسوعه أعلام الحضاره الاسلامیه، عمان، 2001 م، ص 120-101. بشیررمضان، تاریخ الحضاره الاسلامیه، بیروت، 2002م، ص 290. عارف العارف، ابنسینا فی مراجع اخوان الصفا، بیروت، 1983 م، ص 46-9. فرج الحوتی، تاریخ الطب فی الحضاره العربیه الاسلامیه، مهرانه، 1986 م، ص 173-162. عبدالمنعم الهاشمی، العلماء و العباقره المسلمون، بیروت، 2004 م، ص 243-211. عزالدین فراج، فضل علماء المسلمین علی الحضاره أروبیه، قاهره، ب.ت، ص 144-139. رمضان الصباغ، العلم عندالعرب و أثره علی الحضاره الأروبیه، اسکندریه، 1999 م، ص 209-204. سحر نافع شاکر، مبادیء علم الأرض عند ابنسینا، پژوهشهای ارائه شده در چهارمین کنفرانس «تاریخ العلوم عندالعرب» قطر، مرکز إحیاء التراث العلمی العربی، جامعه بغداد، بغداد، 1988 م، ج 2، ص 242-229. ابراهیم مدکور، ابنسینا بین المشرق و المغرب، التراث العربی، سال 2، شمارههای 5 و6، 1981 م، ص 15-5. حسین علی محفوظ، ابنسینا و القانون فی الطب قدیما و حدیثا فی الشرق و الغرب دراسه فی فضل العرب فی الطب علی الغرب، مرکز إحیاء التراث العلمی العربی، جامعه بغداد، بغداد، 1989 م، ص 192 – 127. صلاحالدین الخالدی، ابنسینا رائدالطب النفسی، پژوهشهای ارائه شده در پنجمین کنفرانس سالانه «تاریخ العلوم عندالعرب»، معهد إحیاء التراث العلمی العربی، جامعه حلب، حلب، 1983 م، ص 166-145. أحمدعلی الملا، أثر العلماء المسلمین فی الحضاره الأروبیه، دمشق، 1981 م، ص 135-134.
3. در این رابطه ن.ک: ماهر عبدالقادر، کتاب القانون فی الطب لابنسینا و أثره فی أروبا، ارائه شده در نخستین کنفرانس بینالمللی «تاریخ العلوم عندالعرب و المسلمین» در دانشگاه شارقه.
4. درباره علی بن عیسی کحال ن.ک: علیبن عیسی الکحال، تذکره الکحالین، تصحیح السید محییالدین القادری، حیدرآباد دکن، 1383 هـ/ 1964 م. رفات خطاب، الکحال عند العرب، بغداد، 1975 م، ص 17-16. مارتن بلسنر، العلوم الطبیعیه و الطبیه، ضمن کتاب تراث الاسلام تألیف شاخت و بوزورث، مجموعه عالم المعرفه، کویت، 1978 م، ص 128. العلوجی، تاریخ الطب العراقی، بغداد، 1967 م، ص 493 – 422. عبدالحلیم منتصر، أثر العرب و الاسلام فی النهضه الأروبیه، فوریه، 1978 م، ص 96. ابراهیم عامر، طب العیون، المنهل، شماره 441، سال 52، م 47، 1985 م، ص 285. محمدماهر حماده، المصادر العربیه و المعربه، بیروت، 1982 م، ص 121. جورج قنواتی، المسیحیه و الحضاره العربیه، بیروت، ب.ت، ص 169.
• Hirschberg, Lippert, Mittwoch, Introduction to the Arab, Oculist compiled from the original source, part II, Ali Ibn Esa, A mual for Oculists based on Arabic manuscripts, Leipzeg 1940.
• Camp bell, Arabian Medicine and its influence on the Middle Ages, London 1926, p. 63.
5. درباره علی بن عباس مجوسی ن.ک: علی بنالعباس المجوسی، کامل الصناعه الطبیه، قاهره، 1894 م. ابنالعبری، تاریخ مختصر الدول، 1983 م، ص 305. ابن صاعد الاندلسی، طبقات الأمم، تصحیح حیاهالعبد بوعلوان، بیروت، 1985 م، ص 154. ابن أبی أصیبعه، منبع پیشین، ص 319. حاجی خلیفه، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، چ. استانبول، 1943 م، ج 2، ص 1380. ادوارد براون، الطب العربی، ترجمه داود سلیمان، بغداد، 1986 م، ص 57-56. حنیفه الخطیب، الطب عند العرب، بیروت، 1988 م، ص 29. الفاضل نجیب عمر، الطب الاسلامی عبرالقرون، ریاض، 1987 م، ص 175. عمر فروخ، تاریخ العلوم عندالعرب، بیروت، 1984 م، ص 281، پاورقی 6. عبدالجلیل حسن المهدی، الحرکه الفکریه فی ظلّ المسجد الأقصی، عمان، 1980 م، ص 41، پاورقی 153. هکیل نعمهالله و إلیاس ملیحه، موسوعه علماءالطب، بیروت، 1991م، ص 210. محمد مؤنس عوض، الحروب الصلیبیه دراسات تاریخیه و نقدیه، عمان، 1999 م، ص 138-13. محمد حسین الزبیدی، ملامح من النهضه العلمیه فی العراق فی القرنین الرابع و الخامس الهجریین، بغداد، ص 98. ماهر عبدالقادر، مقدمه فی تاریخ لطب العربی، بیروت، 1988 م، ص 80 – 71. عبدالله الربیعی، أثر الشرق الاسلامی فی الفکر الأروبی خلال الحروب الصلیبیه، ریاض، 1994 م، ص 127 – 126.
• Haskins, Studies in The History of medieval Science, Cambridge, 1927, p.131-133.
این اثر در زمینه تاریخ علوم در قرون میانی، اثری بینظیر است.
• Mackinney, Medieval IIIustration in Medieval Manscripts, London 1969, p. 177.
• El Rooby, East meets west, A panorama of Arabic medicine, in lectures in History of Arabiran Medicine, Riyadh 1988. p,10, Campbell, p.74-75.
6. درباره کنستانتین آفریقایی ن.ک:
• Ben Yahiya, Constantine L African de L ecole de saleme, C.T.Annee 3, T.Ix, 1955, p.49-95.
• Conder, The Rise of medicineat Salerno in The Tweifth century, A.M.H. VOL, January 1931, p.3.
کارل بروکلمان، تاریخالادب العربی، ترجمه السید یعقوب بکر و رمضان عبدالتواب، قاهره، 1977 م، ج 4، ص 293. جاک ریسلر، الحضاره العربیه، ترجمه خلیل احمد خلیل، بیروت، 1993 م، ص 210. علی عبدالحلیم محمود، الغزو الصلیبی و العالم الاسلامی، جده، 1982م، ص 291.
7. درباره زهراوی ن.ک: الزهراوی، التصریف لمن عجز عن التالیف، محفوظ بشیرآغا، شماره 502، کتابخانه سلیمانی در استانبول، تصویر معهد تاریخ العلوم العربیه تاریخ العلوم الاسلامیه، جامعه فرانکفورت، 1406 هـ/ 1986 م. المقری، نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب، قاهره، ب.ت: ج2، ص 119. سامی حارثه، ابوالقاسم الزهراوی، ضمن کتاب عبقریه الحضاره العربیه، ترجمه عبدالکریم محفوظ، دمشق، 1982 م، ص 350 – 345. عبدالعلیم أیب، أبوالقاسم الزهراوی، أول طبیب جراح فی العالم، قاهره، 1972 م، ص 103-34. احمد مختار منصور، دراسه و تعلیق علی کتاب التصریف لمن عجز عنالتألیف للزهراوی، مجله معهد المخطوطات العربیه، م 26، ج 2، یولیو – دسامبر 1982 م. محمدالعربی الخطابی، الطب و الاطباء فی الاندلس الاسلامیه، دراسات و تراجم و نصوص، بیروت، 1988، ج1، ص 285 -111. محمود الجلیلی، تأثیر الطب العربی فی الطب الاروبی فی القرون الوسطی و النهضه الاروبیه، مجله المجمع العراقی، م32، ج 3 و 4. نوامبر 1981 م، ص 190. فؤاد سزکین، محاضرات فی التاریخ العلوم العربیه و الاسلامیه، معهد تاریخ العلوم العربیه و الاسلامیه، جامعه فرانکفورت، 1984 م، ص 48. این پژوهش از اهمیت بسیار برخوردار است. محمود الجلیلی، تأثیر الطب العربی فی الطب الاروبی فی القرون الوسطی و النهضه الاروبیه، مجله المجمع العلمی العراقی، م 32، ج 3 و4، ذوالحجه 1401 هـ/ نوامبر 1981 م، ص 190.
8. درباره بلوی ن.ک: البلوی، کتاب تدبیر الحبالی و الأطفال و الصبیان و حفظ صحتهم و مداواه الأمراض العارضه لهم، تصحیح محمودالحاج قاسم، بغداد، 1980 م. ابن أبیأصیبعه، منبع پیشین، ص 333-332. کمال السامرائی، مختصر تاریخ الطب العربی، ج 1، ص 25 -24. محمود الحاج قاسم، الطب عندالعرب والمسلمین، ص 77. تاریخ طب الأطفال عندالعرب، جده، 1983 م، ص 131-129.
9. درباره ابن جزار قیروانی ن.ک: ابنالجزار، کتب فی المعده و أمراضها و مداواتها، تصحیح سلمان قطایه، بغداد، 1980 م، ص 38-13. طب الفقراء و المساکین، تصحیح وجیه کاظم، تهران، 1375 هـ کتاب الاعتماد فی الادویه المفرده، نسخه خطی أیاصوفیا، شماره 3564. کتابخانه السلیمانیه استانبول، تصویر معهد تاریخ العلوم العربیه و الاسلامیه، فرانکفورت، 1405هـ/ 1985 م. ابن ابیاصیبعه، منبع پیشین، ص 482-481. أسامه النقشبندی، مخطوطات الطب و الصیدله و البیطره فی مکتبه المتحف العراقی، بغداد، 1981 م، ص 221-210. محمد العروسی المطوی، سیره القیروان و رسالتها الدینیه و الثقافیه فی الغرب الاسلامی، تونس، 1981 م، ص 97-96. محمد محمود زیتون، القیروان و دورها فی الحضاره الاسلامیه، قاهره، 1988 م. کمالالسامرائی، مختصر تاریخ الطب العربی، ج 1، ص 655-15. عبدالله بنصر العلوی، ثقافه الأطفال عند العرب ابن جزار نموذجا، ارائه شده در کنفرانس جهانی «تاریخ العلوم عندالعرب»، نوامبر 2000 م.
• Brockelman, Geschichte der Arabischen literature, vol. I, p.238, p.274.
• Sezgin, Gerchite des Arabishcen Schruffums, vol. I, p.304-307.
10. درباره ابن هیثم ن.ک: ابن أبی أصیبعه، منبع پیشین، ص 560-550. مصطفی نظیف، الحسنبن هیثم و الناحیه العلمیه و أثره المطبوع فی علم الضوء، ارائه شده در کنفرانس گرامیداشت ابنهیثم، قاهره، 1939 م. الحسنبن الهیثم، بحوث و کشوفه البصریه، ج 1، قاهره، 1942 م، ج 2، قاهره، 1943 م. رحاب عکاوی، الحسن بن الهیثم الحکیم، بطلمیوس الثانی، بیروت، 1997 م، ص 150-11. أحمد سعید الدمرداش، الحسن بن الهیثم، مجموعه أعلام العرب، قاهره، 1969. زهیرالکتبی، الحسن بن الهیثم، مجموعه علماء العرب، دمشق، 1972 م. بشار محمد و علی یوسف، الحسن بن الهیثم و أثره علی السیره العلمیه الحدیثه، زرقاء، 1985 م، ص 81-7. عبدالحلیم منتصر، تاریخ العلم و دور العلماء العرب فی تقدمه، قاهره، 1969م، ص 139. محمد مؤنس عوض من إسهامات الطب العربی الاسلامی، ص 29، پاورقی 1. اسماعیل یاغی، الحضاره الاسلامیه و أثرها فی الغرب، ریاض، 2001 م، ص 111-110. دولت عبدالرحیم ابراهیم، الاتجاه العلمی و الفلسفی عند ابن هیثم، قاهره، 195 م، ص 53-15.
11. درباره ابن رضوان ن.ک: ابنرضوان، کفایه الطب، تصحیح سلمان قطایه، بغداد، 1980 م، ابن أبیأصیبعه، منبع پیشین، ص 325. ابن تغری بردی. النجوم الزاهره، ج 5، ص 69. ابنالعماد الحنبلی، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، بیروت، ب.ت، ج 3، ص 291. سلمان قطایه، الطبیب العربی علیبن رضوان (460-376هـ/1067-986م)، بیروت، 1983 م، ص 36-19. خالد القاضی الحیاه العلمیه فی مصر الفاطمیه 1171-1074م/567-469هـ، بیروت، 2008م، ص 318-317. محمد جمالالدین سرور، تاریخ الحضاره الاسلامیه فی الشرق من عهد نفوذ الاتراک إلی منتصف القرن الخامس الهجری، قاهره، ب.ت، ص 248-247. کمال السامرائی، مختصر تاریخ الطب العربی، ج 2، ص 43-32. محمود الحاج قاسم، تاریخ طب الاطفال عندالعرب، جده، 1983 م، ص 141. عمررضا کحاله، العلوم العملیه فی العصور الوسطی، دمشق، 1972 م، ص 48-47. عبدالرحمن زکی، من تراث مصر العلمی فی العصر المملوکی، ارائه شده در کنفرانس تمدن اسلامی در گرامیداشت استاد احمد فکری، 20-16 اکتبر 1976 م، اسکندریه، 2000 م، ص 133. محمدعادل عبدالعزیز، الحضاره الاسلامیه، ص 212. محمد مؤنس عوض، من أعلام الطب فی العصورالوسطی، قاهره، 2006 م، ص 38-33. حنیفه الخطیب، الطب عند العرب، بیروت، 1988 م، ص 63-62. ناصر حسین صفر، النباتات الطبیه عندالعرب، بغداد، 1984 م، ص 45-44. الزرکلی، الأعلام، بیروت، ب.ت، ج 4، ص 358. البوشی، الاسلام و الطب، قاهره، 1965 م، ص 153.
12. درباره عبدالطیف بغدادی ن.ک: ابن أبی أصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، قاهره، 1882 م، ج 2، ص 213-201. القفطی، إنباء الرواء عن أبناء النحاء، تصحیح أبوالفضل، قاهره، 1952 م، ج 2، ص 19-16. ابنتغری بردی، النجوم الزاهره، ج 6، ص 279. الأسنوی، طبقات الشافعیه، تصحیح عبدالله الحیوری، بغداد، 1390 هـ، ص 274-273. ابنالعماد الحنبلی، شذرات الذهب، ج 5، ص 132. بول غلیونجی، عبداللطیف البغداد طبیب القرن السادس، قاهره، 1985 م، ص 22-17. نقولا زیاده، الجغرافیه و الرحلات عندالعرب، بیروت، 1982 م، ص 160. محمد توفیق بلیغ، عبداللطیف بغدادی، أضواء جدیده علی سیرته و منهجه التاریخی، عالم الفکر، م 19، شماره 3، 1985 م، ص 80-19. علی محسن علیالله، الإفاده و الاعتبار فی الأمور المشاهده و الحوادث المعاینه بأرض مصر، المورد، م13، شماره 1، 1984 م، ص 176-163. عبدالرحمن البدوی، موفق الدین عبداللطیف البغدادی حیاته و مؤلفاته الفلسفیه، ضمن الکتاب التذکاری عن البغدادی، قاهره، 1964 م، ص 16-1. علی عبدالله، علم الحیوان، بیروت، 1986 م، ص 391. محمد عبدالله عنان، مصر فی خاتمه القرن الثالث عشر کما یصورها البغدادی، ضمن کتاب مصر الاسلامیه، قاهره، 1931 م، ص 98-86. محمد أمین فرشوخ، موسوعه عباقره الاسلام، بیروت، ج 5، ص 193-192. راجی عباس التکریتی، الاستاد الطبی فی الجیوش العربی الاسلامیه، بغداد 1984 م، ص 184. محمد محمود الصیاد، موفقالدین عبداللطیف البغدادی و جغرافیه مصر الاقتصادیه، ضمن الکتاب التذکاری عن عبداللطیف البغدادی، قاهره، 1964 م، ص 51-50. ابرایه مسلیمان عیسی، الحضاره الاسلامیه علماء المسلمین و فضلهم فی علوم الإحیاء، قاهره، 1999 م، ص 104. عبدالحسین بیروم، الموسوعه الطبیه العربیه، بیروت، 1989 م، ج 1، ص 30. عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، دمشق، 1961 م، ج 5، ص 16. زیجرید هونکه، شمسالعرب تسطع علی الغرب، أثر الحضاره العربیه فی أروبا، ترجمه فاروق بیضون و کمال الدسوقی، بیروت، 1993م، ص 270. عصامالدین عبدالروؤف، تاریخ الفکر الاسلامی، قاهره، 2001 م، ص 291. محمود الحاج قاسم، الموجز لما أضافه العرب فی الطب و العلوم المتعلقه به، بغداد، 1984 م، ص 100. سمیرعرابی، علوم الطب و الجراحه و الأدویه عند علماء العرب و المسلمین، قاهره، 1999م، ص 81-55. أحمد أبوسعد، أب الرحلات، بیروت، 1961 م، ص 154-140. شحاته عیسی، قاهره، 1999 م، ص 155. محمد عبدالمنعم خفاجی، دراسات فی الفکر العربی و مصادره فمن سنتی العصور، عمان، 2002م، ص 18-17. مریزن عسیری، الحیاه العلمیه فی العراق فی العصر السلجوقی، مکه المکرمه، 1987 م، ص 461-458. تعلیم الطب فی المشرق الاسلامی، نظمه و مناهجه حتی نهایه القرن السابع الهجری، جامعه أم القری، مکه المکرمه، 1412 هـ، ص 52. پاورقی 1، سیدحسین نصر، العلوم فی الاسلام، دراسه مصوره، ترجمه مختار الجوهری، تونس، 1987 م، ص 152. سامی خلف صارته، الطب العربی فی فلسطین فی زمن الفاطمیین و الأیوبیین، ارائه شده در سومین کنفرانس «تاریخ بلاد الشام (فلسطین)»، عمان، 1983 م، ج 2، ص 11-10. عبدالجلیل عبدالمهدی، العلوم الدینیه و اللسانیه فی ظل المسجد الأقصی فی العصرین الأیوبی و المملوکی، ارائه شده در کنفرانس پیشین، ص 144. هناء فوزی عامر، الأطباء القوصونیون دراسه و تحقیق، أبوظبی، 2002 م، ص 375.
13.درباره ابن جلجل ن.ک: ابن أبی أصیبعه، منبع پیشین، ج 2، ص 471. صلاحالدین الکحال، نورالعیون و جامع الفنون، تصحیح محمد ظافرالوقائی، ریاض، 1987 م، ص 651. ابن جلجل، طبقات الأطباء و الحکماء، تصحیح فؤادسید، قاهره، 1955 م، مقدمه تصحیح. السید عبدالعزیز سالم، قرطبه حاضره الخلافه فی الاندلس، دراسه تاریخیه عمرانیه أثریه فی العصر الاسلامی، بیروت، 1972 م، ج 2، ص 215-214.
Sezgin. Geschichte, vol, p. 309-310.
14. درباره ابن سمجون ن.ک: ابن أبیأصیبعه، منبع پیشین، ج 2، ص 471. ناصرحسین صقر، النباتات الطبیه عندالعرب، بغداد، 1985 م، ص 113. محمد مؤنس عوض، من إسهامات الطب العربی الاسلامی، ص 76، پاورقی 3.
15. درباره ابن جمیع ن.ک: ابن أبیأصیبعه، منبع پیشین، ج 2، ص 115-112. کمال السامرائی، مختصر تاریخ الطب العربی، ج 2، ص 48-46. محمد مؤنس عوض، منبع پیشین، ص 77، پاورقی 1.
16. درباره ابن أبیأصیبعه، ن.ک: ابنکثیر، البدایه و النهایه، بیروت، 1980 م، ج 13، ص 257. ابنتغری بردی، منبع پیشین، ج 7، ص 229. الصفدی، الوافی بالوفیات، با نظارت احسان عباس، ج. فسیان، 1982 م، ج 7، ص 295. ابنالعماد الحنبلی، شذرات الذهب، ج 5، ص 327. أحمد عیسی، معجم الأطباء من سنه 650 هـ إلی یومن هذا، قاهره، 1942 م، ص 114. شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المؤرخون، بیروت، 1980 م، ج 2، ص 268. فرات خطاب، الکحاله عندالعرب، بغداد، 1975 م، ص 39-38. ماهرعبدالقادر، المنهج العلمی عندالعرب، محاوله فی الفهم، دبی، 1995 م، ص 159-141. عبدالرحمن زکی، تراث القاهره العلمی و الفنی فیالعصر الاسلامی، قاهره، 1969 م،ص 41-40. أسامه عانوتی، ابن أبیأصیبعه، تعریف و تقدیم، بیروت، 1975 م. جورج قنواتی، الطب من تاریخ کمبردج للاسلام، المجتمع و الحضاره الاسلامیه، ترجمه خالد حربی، اسکندریه، 2008 م، ص 19. پاورقی 1. محمد شحاده کرزون، ابنأبیأصیبعه، و مصنفه فی طبقات الأطباء، التراث العربی، شماره 24، سال 26، یولیو 1986 م، ص 158-145. نبیله عبدالمنعم داود، أطباء بغداد و اهتمامهم من خلال کتاب عیونالأنباء فی طبقات الأطباء لابن أبیأصیبعه، ارائه شده در چهارمین کنفرانس «تاریخ العلوم عند العرب» در قطر، مرکز إحیاء التراث العربی، جامعه بغداد، بغداد، 1988 م، ج 1، ص 210-209.
17. درباره موسی بن میمون ن.ک: ابن أبیأصیبعه، عیونالأنباء فی طبقات الأطباء، تصحیح نزار رضا، بیروت، ب.ت و بیروت، 1992 م، ابنالعبری، تاریخ مختصر الدول، بیروت، 1992 م، ص 239. اسرائیل ولفنسون، موسیبن میمون حیاته و مصنفاته، قاهره، 1936 م. عطیه القوصی، الیهود فی الحضاره الاسلامیه، قاهره، 1987 م، ص 127-125. محمد خلیفه حسن، تاریخ الدیانه الیهودیه، قاهره، 1998 م، ص 217. عبدالمجید همو، الفرق و المذاهب الیهودیه منذالبدایات، بازنگری و ویرایش اسماعیل الکردی، دمشق، 2003 م، ص 116-114. حسن ظاظا، الفکرالدینی الیهودی، أطواره و مذاهبه، دمشق، 1995 م، ص 139-137. جعفر هادی حسن الحسین، الیهود نشأتهم، تاریخهم، عقائدهم، تقالیدهم، دمشق، 1994 م، ص 163-78. محسن علی شومان، الیهودی مصرالعثمانیه حتی القرن التاسععشر، قاهره، 2000 م، ص 248-246. الحسن السائح، الحضاره الاسلامیه فی المغرب، الدارالبیضاء، 1986 م، ص 241. عبدالله کنون، النبوغ المغربی فی الادب العربی، بیروت، 1975 م، ص 167. سلیم شعشوع، صفحات من التعاون الیهودی العربی فی الاندلس. شفا عمرو، فلسطین، 1990 م، س ت س. نعمهالله و ملیکه، موسوعه علماء الطب، بیروت، 1985 م. کمال السامرائی، مختصر تاریخ الطب العربی، بغداد، 1985 م، ج 2، ص 60-54. الجبالی، موسیبن میمون من فتوات انتشار الغزالیه فی أروبا، أغادیر 1985 م. ألفت جلال، الادب العبری القدیم و الوسیط، قاهره، 1978 م، ص 127. عاطف علبی، الحضاره العربیه الاسلامیه و دورها فی تکوین الحضاره الاروبیه، بیروت، 2009 م، ص 96. برنارد لویس، الاسلام فی التاریخ، الافکار و الناس و الاحداث فی الشرق الاوسط، ترجمه مدحت طه، بازنگری احمدکمال أبوالمجد، المالقومی للترجمه، قاهره، 2003 م، ص 304-293. محمد مؤنس عوض، من إسهامات الطب العربی الاسلامی فی العصور الوسطی، ص 101، پاورقی 5. قاسم عبده قاسم، أهلالذمه فی مصر العصور الوسطی دراسه وثائقیه، قاهره، 1979 م، ص 62-61. عبدالمنعم الحنفی، الموسوعه النقدیه للفلسفه الیهودیه، بیروت، 1980 م، ص 140-36. الفاضل عبید عمر، الطب الاسلامی عبر القرون، ریاض، 1986 م، ص 389. ابراهیم مراد، بحوث فی تاریخ الطب و الصیدله عند العرب، بیروت، 1991 م، ص 223. أحمد مختار رمبو، ابنمیمون، دلیل الحائرین، رساله الیونسکو، شماره 304، 1986، ص 3-1. أنجیل بادیلوس، ابنمیمون و الفکر الحدیث، رساله الیونسکو، شماره 304، 1986 م، ص 33 – 32. محمدالعربی الخطابی، الطب و الصیدله فی الاندلس الاسلامیه، دراسه و تراجم و نصوص، بیروت، 1988 م، ج1، ص 66. عبدالحمید العلوجی، تاریخ الطب العراقی، ص 410. (عبدالحمید علوجی بحق مایه افتخار محققانی است که در زمینه تاریخ طب اسلامی در قرون میانی تحقیق میکنند. اثر مذکور او پژوهشی بینظیر است که به خوبی از تلاش بیوقفه این محقق بزرگ پرده بر میدارد.)
• Lev, Saladin in Egypt, p.189.
• Goitein, Moses Maimonides man action: A Revisionof The Master, s Biography in light of The Geniza documentes in Naham and Touati (eds.) homage of George vajda, Louvain 1980,p. 156-167.
• Meyerhof, Essays on Maimonides, New York, 1940.
(در این کتاب چندین پژوهش در ارتباط با موسی بن میمون گردآمده که از مهمترین آثار ماکس مایرهوف در ارتباط با تاریخ طب اسلامی در قرون میانی محسوب میشود.)
18. ماکس مایرهوف Max Meyerhof) 1945 – 1874م)، مستشرق آلمانی در 21 مارس 1974 م در ناحیه هانوفر آلمان در خانوادهای یهودی دیده به جهان گشود. پسر عموی او اوتومایرهوف Otto Meyerhof)، 1951- 1884) در سال 1922 م به جایزه نوبل در پزشکی دست یافت. ماکس مایرهوف به عنوان چشمپزشک در قاهره مشغول به کار شد. وی در طی دو مرحله در مصر سکونت گزید نخست از سال 1903م تا 1914 م و دوم از سال 1923 تا 1954 م. وی در طی این مدت زبانهای عربی، فرانسوی، یونانی و دیگر زبانها را در کنار آلمانی فرا گرفت. وی جمعآوری و تحقیق در زمینه نسخههای خطی طب عربی را پیشه خود ساخت. گفته میشود وی در حدود سیصد اثر علمی در زمینه تاریخ طب اسلامی در قرون میانی و دیگر زمینهها منتشر ساخته است. پرفسور آلمانی ترکتبار، فؤاد سزکین در سال 1997 م تمام آثار ماکس مایرهوف را در سه جلد منتشر ساخت. مرکز تاریخ علوم عربی و اسلامی، وابسته به دانشگاه فرانکفورت در آلمان مسئولیت نشر این اثر را برعهده داشت. این مستشرق آلمانی در حالی که اندکی بیش از هفتادویک سال داشت در 20 آوریل 1945م دارفانی را وداع گفت. وی در آرامگاه یهودیان به خاک سپرده شد و بر روی مقبرهاش عبارتی به زبان عربی نوشته شده است: «وهب المکفوفین النور و أضاءت حکمته طرق الباحثین» (به نابینایان روشنایی دیده بخشید و دانشش راه محققان را روشن ساخت.) درباره او ن.ک: صلاحالدین المنجد، المستشرقون الألمان، تراجمهم و ما أسهمو به فیالدراسات العربیه، بیروت، 1982م، ج 1، ص 144-141. أحمدالسری، جهود المستشرق الألمانی ماکس مایرهوف فی التعریف بمنجزات الطب الاسلامی، نخستین کنفرانس «تاریخ العلوم عندالعرب و المسلمین، جامعه الشارقه،27-24 مارس، 2008 م.مورخ یمنی نظری ممتاز در این اثر پژوهشی علمی ارائه داده است. عبدالرحمن بدوی، موسوعه المستشرقین، بیروت، 1993 م، ص 543 – 540 . یغال عیلان، ألف یهودی فی التاریخ الحدیث، ترجمه عدنان أبوعامر، دمشق، 2006 م، ص 303. (در این اثر به پسر عموی ماکس مایرهوف که به جایزه نوبل دست یافته اشاره شده است. این امر نشان میدهد که ماکس به خانوادهای دانش پژوه منسوب بوده است.) برای تألیفات ماکس مایرهوف ن.:ک
• Meyerhof, Studies on The history of Islamic Medicine and related fields by Max Meyerhof, collected and reprinted, ed, Sezgi, frankart 1997.
به نقل از أحمد سری در اثر ارزشمندش که پیش از این بیان کردیم.
19. درباره ابن أبیأشعث ن.ک: ابن أبیالأشعث، منبع پیشین، ص 332 -331. کارل بروکلمان، ص 288. محمودالحاج قاسم، تاریخ طب الاطفال عندالعرب، ص 129. الطب عندالعرب و المسلمین، ص 76-75. محمد مؤنس عوض، من إسهامات الطب العربی الاسلامی، ص 80، پاورقی 1.
20. درباره قوسطابن لوقا بعلبکی ن.ک: ابنصاعد الاندلسی، منبع پیشین، ص 83 أصیبعه، منبع پیشین، ص 330-329. هنری فارمر، تاریخ الموسیقی العربیه فی القرن الثالثعشر المیلادی، ترجمه جرجس فتحالله، بیروت، ب.ت، ص 23-252. محمد مؤنس عوض، منبع پیشین، ص 118، پاورقی 1.
21. درباره ابن تلمیذ ن.ک: حکمت نجیب عبدالرحمن، دراسات فی تاریخ العلوم عندالعرب، ص 65. سمیر عرابی، علوم الأدویه و الصیدله عندالعلماء العرب و المسلمین، ص 47-46.
22.درباره ابن بطلان ن.ک: ابن بطلان، دعوةالاطباء، تصحیح بشاره زلزل، اسکندریه، 1901 م، ابن أبیأصیبعه، منبع پیشین، ص 338. القفطی، منبع پیشین، ص 207- 192. حنیفه الخطیب، الطب عندالعرب، ص 47. 88، 191. محمود الحاج قاسم، الطب عندالعرب و المسلمین، ص 82. محمد مؤنس عوض، منبع پیشین، ص 93.
23.درباره ابن زهر ن.ک: ابن أبی أصیبعه، منبع پیشین، ص 521. الغافقی، کتاب المرشد فی طب العین، تصحیح قلعجی و الوقائی، ریاض، 1990 م، ص 526. فاضل السباعی الطبیب الاندلسی، عبدالملکبن زهرمن خلال کتابه التیسیر، الداره، شماره 2، سال 10، محرم 1406 هـ/ سبتامبر 1985 م، ص 115-99. محمد العربی الخطابی، الطب و الأطباء فی الاندلس الاسلامیه، دراسه و تراجم و نصوص، ج 1، ص 283. علی عبدالله الدفاع، أعلام العرب و المسلمین فی الطب، ص 185. محمود الحاج قاسم، الطب عندالعرب و المسلمی، ص 83-82. جلال مظهر، حضاره الاسلام و أثرها فی الترقی العالمی، قاهره، 1974 م، ص 328.
•Colin, A venzoar, Sa Vie et ses Euvess, Paris 1911.
24.درباره عمار موصلی ن.ک: عبدالحمید العلوجی، تاریخ الطب العراقی، ص 425. حکمت نجیب عبدالرحمن، دراسات فی تاریخ العلوم عندالعرب، چ. الموصل. ب.ت، ص 64. فرات خطاب، الکحاله عندالعرب، ص 73-67.
25. درباره ابن جزله ن.ک: ابن أبیأصیبعه، عیونالأنباء، ص 343. جورج قنواتی، المسیحیه و الحضاره العربیه، بیروت، ب.ت، ص 179. دائرةالمعارف اسلامی، ماده ابن جزله، ج 1، ص 121-120. رمضان ششن، نوادر المخلوقات العربیه، ص 51. محمد مؤنس عوض، من إسهامات الطب العربی الاسلامی، ص 57، پاورقی 2.
26.درباره ابن نفیس ن.ک: سلیمان قطایه، الطبیب العربی ابن النفیس، بیروت، 1984 م. بول غلیونجی، ابنالنفیس، مجموعه أعلام العرب، قاهره، عمر رضا کحاله البغدادی، تاریخ العلوم و فلسفه التربیه العلمیه، قاهره، 2003 م، ص 76. برکات محمد مراد، ابنالنفیس و اتجاهات الطب العربی العلمیه، قاهره، 1990 م. محمد الحاج قاسم، الطب عندالعرب و المسلمین، ص 86-85. سعادالضوینی، الطب و الرعایه الصحیه فی مصر المملوکیه 923-648 هـ/ 1517-1250 م، پایاننامه چاپ نشده کارشناسی ارشد، کلیه الآداب، جامعه عین شمس، 1999 م، ص 135-128.
27. همان منبع، ص 89.
28. همان منبع، ص 90 – 89.
29. همان منبع، ص 90.
30.در این ارتباط ن.ک: ابنصاعدالاندلسی، منبع پیشین، ص 127، پاورقی 2 . محمدالخلیلی، معجم أدباه الأطباء، النجف، 1946 م، ج 1، ص 155-99.
31. ابن أبی أصیبعه، منبع پیشین، ص 170-167.
32.همان منبع، ص 176-175. حکمت نجیب عبدالرحمن، دراسات فی تاریخ العلوم عندالعرب، الموصل، ب.ت، ص 41.
33. درباره او ن.ک: ابن أبی أصیبعه، منبع پیشین، ص 177-176.
34. همان منبع، ص 178.
35.همان منبع، ص 186-183. حنیفه الخطیب، الطب عندالعرب، ص 188-187.
36.همان منبع، ص 186.
37. در این رابطه ن.ک: المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، 1983 م، ج 3، ص 345-344. ابنأبیأصیبعه، منبع پیشین، ص 188. زاکیه رشدی، تاریخ الأدب السریانی من العصر الاسلامی إلی العصر الحاضر، حولیات کلیه الآداب، جامعه عین شمس، م 13، 973 م، ص 326.
38. کمال السامرائی، منبع پیشین، ص 393.
39. همان منبع.
40.ابن أبی أصیبعه، منبع پیشین، ص 214.
41. کارل بروکلمان، تاریخ الأدب العربی، ص 267.
42. ابن أبیأصیبعه، منبع پیشین، ص 673.
43. همان منبع، ص 675.
44. همان منبع.
45. همان منبع، ص 682.
46. محمد مؤنس عوض، من إسهات الطب العربی الاسلامی، ص 98.
47. همان منبع، ص 99.
منبع مقاله :
عوض، محمد مونس احمد؛ (1393)، گستره تمدن اسلامی در قرون میانی، ترجمه عبدالله ناصری طاهری و سمیهسادات طباطبایی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}